غرور و تعصب

؋ 350

Category

درباره‌ی کتاب غرور و تعصب

آثاری در تاریخ ادبیات وجود دارند که حتی اگر آن‌ها را نخوانده باشید، نامشان را بارها شنیده‌اید و می‌دانید که خواندن آن‌ها، به معنای تجربه و لمس یک شاهکار ادبی است. از همان ابتدا که وارد دنیای ادبیات می‌شوید، با کتاب غرور و تعصب (Pride and Prejudice) روبه‌رو می‌شوید. اثری که از آن تحت‌عنوان یکی از نمادهای ادبیات کشور انگلستان یاد می‌شود. اهمیت این کتاب صرفاً در کیفیت نثر آن نیست، چراکه کتاب‌های تحسین‌شده در تاریخ عظیم و گسترده‌ی ادبیات کم نبوده‌اند؛ در واقع اهمیت رمان غرور و تعصب به این مسئله بازمی‌گردد که جین آستن (Jane Austen) در آن، با نثر خود توانسته است تمام مخاطبان سراسر جهان را، از نوجوان گرفته تا مسن و از سلایق عامه‌پسند گرفته تا سخت‌پسند، به خود جلب کند. این کتاب به درونی‌ترین و اساسی‌ترین امیال، غرایز و افکار انسانی می‌پردازد و همین نکته آن را به اثری جهان‌شمول تبدیل کرده است.

رمان غرور و تعصب اثری‌ست که با روایتی جذاب، شخصیت‌هایی چندلایه، شکل‌ دادن دیالکتیک‌ میان آمال و خواسته‌های کاراکترها، ایجاد گره‌های داستانی و روایی و همچنین بهره بردن از توصیفاتی رمانتیک و منقلب‌کننده، قادر است نفس‌هایمان را حبس و چشم‌هایمان را به جملات خیره کند. کمتر شخصی را می‌توان یافت که از مطالعه‌ی این اثر خواندنی به قلم جین آستن لذت نبرده باشد. بگذارید بگوییم که چرا این کتاب می‌تواند هر نوع سلیقه و رویکردی را، که مخاطبان را از یکدیگر متمایز می‌کنند، به خود جذب کند. درواقع اگر به دنبال آثاری هستید که روایتی سرگرم‌کننده و پرفرازونشیب داشته باشند، رمان غرور و تعصب از نمونه‌های والا در این زمینه است. اگر از یک اثر ادبی انتظار کاوشی عمیق در لایه‌های زیست سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارید، اثر جین آستن از مثال‌های بارز در تاریخ ادبیات است.

کتاب غرور و تعصب پیش از هر چیز یک اثر زنانه محسوب می‌شود که در قرن نوزدهم میلادی به نگارش درآمده است؛ یعنی در دورانی که جایگاه زنان و هدف‌گذاری‌های جامعه برای آن‌ها، بیشتر با ازدواج یا تقلیل دادن به اهداف زیستی همراه بود. در آن دوران، زنان به‌واسطه‌ی جامعه و خانواده، خود را صرفاً برای پذیرفته شدن توسط مردی ثروتمند آماده می‌کردند تا با وصلتی قراردادی، به آرامشی ابدی تا پایان عمرشان دست یابند. اما جین آستن قصد داشت شخصیت‌های خود را فراتر از این کلیشه‌های قراردادی و ساده‌انگارانه ترسیم کند. او پرتره‌ای از یک زن متفاوت، کاریزماتیک، باهوش، باسواد، خوش‌چهره، با اعتمادبه‌نفس، زیرک و چندوجهی خلق کرد. شخصیت اصلی کتاب غرور و تعصب، یعنی الیزابت، تجلی یک زن متمایز است که نمی‌‌خواهد همچون دیگران زندگی کند. الیزابت دختری نیست که تسلیم خواست دیگران باشد، او کاراکتری مستقل دارد.

این کتاب بیشتر در بابِ زنان و همچنین برای زنان است. می‌توان به این نکته اشاره کرد که اکثر رمان‌های کلاسیک برای زنان نوشته می‌شدند. زنانی که خانه‌دار بودند و اوقات فراغت خود را به خواندن داستان‌ها و رویدادهایی که برای شخصیت‌های داستانی رخ می‌داد، می‌گذراندند. (این مسئله در مورد سینما هم صدق می‌کند و گفته شده که بیشترین مخاطبان سینما، تا دهه‌ی شصت، زنان بودند.) البته این مسئله به این معنا نیست که مردان کتاب نمی‌خواندند یا مثلاً کتاب غرور و تعصب فقط برای زنان جذاب است؛ بلکه منظور آن است که یکی از دلایل اهمیت اثر جین آستن به این نکته بازمی‌گردد که در آن زمان، زنان با خواندن رمان غرور و تعصب به زندگی خود فکر می‌کردند، تصمیمات خود را مورد ارزیابی قرار می‌دادند و در درون خود یک زن آرمانی‌تر و قوی‌تر خلق می‌کردند که در پی ماجراجویی است.

البته همان‌طور که اشاره شد، این کتاب لزوماً فقط برای مخاطبان زن نیست. این اثر کاوشی جذاب در باب زیست طبقات اجتماعی و رفتارهای انسانی است که در عمق روایت خود، جایگاه دختر در خانواده و زن در جامعه را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد. داستان جین آستن، چندوجهی و چندلایه است؛ وجوهی که سبب شده‌اند برای بسیاری از پژوهشگران، کتاب غرور و تعصب به منبعی مطالعاتی جهت بررسی ساختارهای فکری و زیستی حاکم بر قرن نوزدهم انگلیس تبدیل شود. به همین دلیل باید متذکر شد که فارغ از هر جنسیتی، خواندن این کتاب یک تجربه‌ی مهم و تأثیرگذار است. حتی باید به این نکته اشاره کرد که رمان غرور و تعصب صرفاً ارزش تاریخی ندارد و ترسیم جین آستن از احساسات انسانی همچنان زنده، نو، تکان‌دهنده و جهان‌شمول است.

اما داستان کتاب غرور و تعصب چیست؟ و چه چیزی در خود دارد که این‌چنین در تاریخ ماندگار شده است؟ پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کرد که این، خلاصه داستان نیست که تعیین‌کننده‌ی عیار و ارزش یک اثر هنری است؛ بلکه رویکرد یا موضوع مورد نظر نویسنده است که معیار ارزش‌گذاری آثار هنری محسوب می‌شود. به‌عنوان مثال، داستان‌های بزرگ تاریخ ادبیات که می‌توان از میانشان به‌عنوان مثال از «عقاید یک دلقک»، «مسخ» یا «پینوکیو» نام برد، لزوماً طرح اولیه‌ی شگفت‌انگیزی نداشتند؛ بلکه این مؤلفان بودند که به آن موضوعات، قالبی خاص و هنرمندانه تزریق کردند. کتاب غرور و تعصب نیز چنین موردی‌ست. ممکن است با خواندن طرح اولیه‌ی آن تصور کنید که با یک روایت کاملاً معمولی طرف هستید، اما کافی‌ست تنها یک پاراگراف به قلم جین آستن را بخوانید تا جذب شوید.

جین آستن در آغاز داستان کتاب غرور و تعصب، ما را با خانواده‌ی بنت که در یکی از روستاهای جنوب انگلستان زندگی می‌کنند، آشنا می‌کند. مخاطبان خیلی زود با خصیصه‌های هر یک از اعضای این خانواده آشنا می‌شوند. خانواده‌ی بنت پنج دختر جوان دارند که به باور والدینشان، دو نفر از آن‌ها به سن ازدواج رسیده‌اند. در خانواده‌ی بنت با پدر و مادری مواجه می‌شویم که سعی دارند برای دختران خود، مردانی قدرتمند و ثروتمند بیابند. چراکه به باور خانم و آقای بنت، مردان خوب یعنی کسانی که مقام اجتماعی داشته باشند و بتوانند با ثروتشان زندگی دختران آن‌ها را تا آخر عمر تأمین کنند. در اینجا ما توأمان با دو نگاه تقلیل‌دهنده از سوی جامعه در مواجهه با زنان و مردان طرف هستیم: مردان لزوماً با ثروت خود سنجیده می‌شوند و زنان تنها هدف زندگی‌شان به ازدواج کردن خلاصه می‌شود.

در ادامه‌ی داستان غرور و تعصب، خانواده‌ی بنت با ورود چند مرد جوان به روستا، به تکاپو می‌افتند. چارلز بینگلی مرد جوان و ثروتمندی است که همسایه‌ی آن‌ها می‌شود. اما او تنها نیست و همراه با خود، دوستانش را نیز آورده است. به مناسبت حضور آن‌ها یک مهمانی در روستا برگزار می‌شود که نقش مهمی در شکل‌گیری ادامه‌ی جریان کتاب ایفا می‌کند. این مهمانی در دو سطح اهمیت می‌یابد: از سویی، می‌تواند تجسمی از فرهنگ و خصیصه‌های زیستی مردمان دو طبقه‌ی اجتماعی در آن زمان را به نمایش بگذارد و از سوی دیگر، این موقعیت مکانی فضایی‌ست که در آن، مهم‌ترین بخش داستان رخ می‌دهد. این ضیافت ابتدا سبب ایجاد یک شیفتگی‌ دوطرفه میان جین که دختر بزرگ خانواده‌ی بنت است و چارلز بینگلی می‌شود و از سوی دیگر، اولین برخورد میان الیزابت و آقای دارسی، دوست چارلز را موجب می‌شود که پایه‌ی درام اصلی روایت است.

در اولین برخوردی که میان آقای دارسی و البزابت رخ می‌دهد، مجموعه‌ی ژست‌ها و رفتارهایی که ااین دو نفر از یکدیگر می‌بینند، باعث می‌شود تا چالشی طولانی میانشان رخ دهد. الیزابت به‌عنوان یک دختر باهوش و خودرأی به دارسی پیشنهاد رقص می‌دهد و در عین ناباوری درخواستش رد می‌شود. این رفتار از سوی دارسی که حقارت‌آمیز می‌نماید، در دل الیزابت نوعی بدبینی را نسبت به وی شکل می‌دهد. الیزابت مانند خواهرانش یا دیگر زنان معمولی آن عصر نیست. او نیز برای خود غرور دارد و تماشای رفتارهای خودپسندانه‌ی دارسی، آن‌ها را از یکدیگر دور می‌کند. اما مرزی که میان عشق و نفرت و روشنایی و تاریکی کشیده شده، بسیار باریک است. خیلی زود، درمی‌یابیم که نه‌تنها دارسی با الیزابت مشکلی ندارد، بلکه این دختر جوان و زیبا، بی‌آنکه خود بداند، توانسته تمام قلب این مرد موفق را گرفتار و اسیر عشق خود کند.

برخلاف اغلب داستان‌های عاشقانه که در آن‌ها، جرقه‌ی مهر و عاطفه، در همان نگاه اول زده می‌شود، در کتاب غرور و تعصب نخستین برخورد الیزابت و آقای دارسی پر از سوءتفاهم‌های دوطرفه است. این سوءتفاهم‌ها منجر به این می‌شود تا الیزابت نفرتی آتشین را در قلب خود نسبت به دیگری احساس کند و می‌پندارد که احتمالاً آقای دارسی نیز چنین احساس مشابهی نسبت به او دارد. اما برعکس، آقای دارسی شیفته‌ی الیزابت شده و برای اولین‌بار در زندگی‌اش به‌شکل واقعی عاشق یک شخص شده است. این برخورد ابتدایی و سرشار از سوءتفاهم، سبب می‌شود تا فاصله‌ها، بدگمانی‌ها و سوءبرداشت‌های دراماتیکی در رابطه‌ی این دو نفر به وجود بیاید. مسئله‌ای که جین آستن با ظرافتی مثال‌زدنی و با نثری حیرت‌انگیز به آن می‌پردازد و مخاطبانش را در مراحل مختلف این رابطه با خود همراه می‌کند.

البته گفتنی‌ست که با وجود تمام تحسین‌هایی که این رمان دریافت کرده، این‌گونه نیست که کسی در این جهان نباشد که آن را دوست نداشته باشد. حتی جالب است بدانید که بیشتر، نویسندگان بوده‌اند که نسبت به این اثر بزرگ ادبی، نگاه انتقادی خود را اظهار کرده‌اند. به‌عنوان مثال، مارک تواین، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، به‌حدی از کتاب غرور و تعصب متنفر بوده که گفته است: «هر بار که غرور و تعصب را می‌خوانم، می‌خواهم قبر جین آستن را حفاری کنم و با استخوان قلم پای خودش به جمجمه‌اش ضربه بزنم». شارلوت برونته، نویسنده‌ی بزرگ انگلیسی، نیز با نوشتن نامه‌ای به جین آستن، این رمان را ناامیدکننده نامید و گفت: «نه کشوری گشوده، نه رایحه‌ای تازه به ارمغان آورده، نه تپه‌ای سرسبز و نه نهری دل‌انگیز را به یاد آورده است».

با وجود تمام این انتقادات، نام جین آستن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان زن تاریخ ادبیات، همچنان با رمان غرور و تعصب در میان همگان به یاد آورده می‌شود. نسخه‌ی حاضر از کتاب با ترجمه‌ی پروین ادیب به زبان فارسی، توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده و در اختیار شما قرار گرفته است.

جوایز و افتخارات کتاب غرور و تعصب

  • رتبه‌ی دوم لیست «محبوب‌ترین کتاب بریتانیایی» در نظرسنجی بی‌بی‌سی، در سال 2003
  • رتبه‌ی نخست لیست «101 کتاب برتر تاریخ ادبیات» در نظرسنجی از بیش از پانزده‌هزار کتاب‌خوان استرالیایی، در سال 2008
  • رتبه‌ی نخست لیست «100 کتاب برتر تمام ادوار» از دید سایت گودریدز
  • رتبه‌ی نخست لیست «100 اثر کلاسیک که باید خواند» در نظرسنجی سایت پنگوئن

نکوداشت‌های کتاب غرور و تعصب

  • در تاریخ ادبیات انگلیسی، هیچ رمانی به پای غرور و تعصب جین آستن نمی‌رسد. (انتشارات پنگوئن)
  • رمان غرور و تعصب، از مهم‌ترین عواملی‌ست که جین آستن را به‌عنوان نویسنده‌ای برجسته به شهرت رساند. (انتشارات بارنز اند نوبل)
  • یکی از محبوب‌ترین رمان‌ها در طول تمام تاریخ ادبیات، غرور و تعصب است. (گودریدز)
  • شوخ‌طبعی جین آستن، ذوق درجه‌یک او را به نمایش می‌گذارد. (ویرجینیا وولف)

کتاب‌های مرتبط:

سبد خرید